مهدویت:جهادو امنیت در عصر انتظار
 

 

مقدمه

در چند دهه ي اخير و مقارنِ پيروزي انقلاب اسلامي، گفتمان انتظار داراي تحول و تكامل شده است.
انتظار از يك عنصر صامت و راكد كه از هرگونه عمل و برنامه خارجي و اجتماعي بازمانده بودند يك عنصر فعال و پويا و به عنوان يك دكترين در تنظيم راهبردها و چشم اندازهاي پيش رو مد نظر قرار گرفت. در سراسر جهان نيز اقبال به مباحث موعودگرايي و منجي گرايي بيش از پيش در ميان متفكران و انديشوران جهان، قابل مشاهده است. از همين رو، تبيين عناصر و اجزاي دكترين مهدويت و توان هاي واقعي و غيبت بيروني آن از مرز ذهنيت به غيبت و از رموز باور به تمدني بارور ضروري است.
در اين راستا، تلاش شده است تا يكي از عناصر اقتدار و امنيت زاي تفكر شيعي در چارچوب گفتمان انتظار را مورد تأمل قرار دهيم و در حد وسع اين مقال، پرده از ابعاد انحصاري و ضروري جهاد در عصر غيبت و انتظار، برداريم و در صدد اثبات اين مدعا باشيم كه: « يكي از ابعاد برجسته تأمين امنيت جامعه شيعه در عصر انتظار، اهتمام به جهاد و زنده نگهداشتن فرهنگ آن در جامعه است ».

امنيت ملي و عنصر نظامي گري

پيش از ورود در بحث مناسب است به تبيين مفهومي معناي امنيت بپردازيم و معناي موردنظر خود را براي ادامه ي بحث مشخص كنيم:
در گذشته هاي دور، امنيت مفهومي محدود داشته است و منحصر در امنيت راه ها و شهرها از دست راهزنان و دزدان و جنايت كاران بوده است و به سبب عدم وجود دولت ها و ملت ها به معناي مدرن آن و حكومت هاي محلي با ساختار بسيط و غيرپيچيده آن، امنيت نيز تك بعدي بوده است و راه هاي دست يابي به امنيت و دستگاه تأمين كننده ي امنيت نيز مشخص و معين بوده است (1)؛ اما امروزه با تحول در ساختارهاي جديد و پيچيده دولت ها و حكومت ها و تعدد و تنوع مؤلفه هاي تأمين كننده امنيت و از همه مهم تر توسعه مفهومي امنيت و مباحث گسترده امنيت در علوم سياسي و مديريت و مديريت استراتژيك ضرورت بحثي جديد در مفهوم و مؤلفه هاي امنيت بيش از پيش ضرورت مي يابد.
تعاريف متعددي از امنيت وجود دارد كه دايره ي معنايي آن را توسعه يا ضيق مي بخشد و مفهوم امنيت را در محدوده ملي يا فراملي و بين المللي تعريف مي كند. گاهي امنيت را در برابر تهديدهاي خارجي و زماني در برابر تهديدهاي داخلي قرار مي دهد. هم چنين عناصر امنيت نيز از چند بعد و نظرگاه قابل بحث و بررسي است. بعضي امنيت داخلي جوامع را به پنج دسته ي سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي تقسيم كرده اند. انديشمندي ديگر، امنيت را در چهار بُعد نظامي، اقتصادي، منابع محيطي، سياسي و فرهنگي محدود كرده است (2) و به تفصيل از تأثير هريك از اين ابعاد در امنيت ملي، ‌ به تفصيل قلم رانده است. در ميانه ي اين تكثر و تعدد و با توجه به ضرورت دسته بندي اين عناصر و اولويت بندي هريك از آنها در پرداختن بدانها و تمركز بودجه و امكاناتي معدود كشورها و متغيربودن، اين عناصر در كشورهاي متعدد، دامنه ي بحث كمي گسترده تر شده است.
علي رغم محدوديت مقال و مجال بايد بدانيم كه اساساً اين اصطلاح به تدريج پس از جنگ جهاني دوم رواج يافته است كه مفهومي به ظاهر روشن ولي قابل تأمل دارد. (3) امنيت ملي - كه معناي موردنظر مقاله ي ماست - از ديرباز مورد استفاده بوده است و جداگانه هريك از امنيت و ملت داراي مفاهيمي بس كهنه تر مي باشد، اما تركيب امنيت ملي، تركيبي جديد است (4) كه در خلال جنگ جهاني دوم به وجود آمده است. تا قبل از جنگ جهاني دوم، امنيت ملي، مفهومي اقتصادي داشته و امنيت به مفهوم نظامي خود در دوران جنگ جهاني دوم به اوج خود رسيده است و در نهايت منجر به سلطه نظرات نظاميان در مورد امنيت ملي گرديد. (5)
مفهوم امنيت در سال 1947 ( ميلادي ) در قانون امنيت ملي امريكا به مسئله سازماندهي حكومت از لحاظ فعاليت نظامي و اطلاعاتي اختصاص داشت (6)، زيرا تصميم گيري نظامي، ساده و داراي محصولات بهتري بود. (7) اما دستگاه امنيت ملي امريكا در سال 1949 توسط رئيس جمهور وقت تأسيس گرديد كه به موازات پيچيدگي محيط بين المللي و ضرورت ادغام دانسته هاي نظامي، ديپلماتيك، اطلاعاتي، تكنولوژيكي اقتصادي و... در رأس هرم سياست گذاري امريكا، به ايفاي نقش مي پرداخت. (8)
با تأسيس و توسعه مباحث امنيت ملي، دامنه اين بحث و مقوله به كشورهاي ديگر نيز كشيده شد و دولت ها به تبع شرايط بومي و موقعيت نظامي خود و تهديدها و ناامني ها خاص هر كشور اسناد و پارادايم ها و قوانين امنيتي تنظيم كرده و در بسياري از كشورها نهادي به نام « شوراي عالي امنيت ملي » تأسيس گرديد. البته ميان كشورهاي پيشرفته و جهان سومي در اين مقوله تفاوت ها و فاصله ها و گاهي عقب ماندگي هايي وجود دارد. در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز، حوزه امنيت ملي ذيل شوراي عالي امنيت ملي مشخص شده است و در تعريف آن آمده است: « به منظور تأمين منافع ملي و پاسداري از انقلاب اسلامي و تماميت ارضي و حاكميت ملي، شوراي عالي امنيت ملي،... تشكيل مي شود ( اصل 176 ).» در اين قانون، امنيت ملي تنها به بُعد نظامي و دفاعي محدود نمي گردد بلكه شامل ابعاد ديگري از امنيت چون امنيت سياسي مي شود. (9)
در گذر زمان، نگرش هاي تازه هاي در حوزه امنيت ملي ايجاد گرديد. نگرش سنتي، ماهيتي راهبردي داشته و بر عمل امنيتي سخت افزارانه متكي است و از لحاظ زماني به دوره پس از جنگ جهاني دوم تا فروپاشي شوروي در حدود سال 1989 ميلادي محدود مي شود. (10) درواقع در دوره ي نظام دو قطبي و توسعه ي جنگ سرد، ادبيات و رويكرد كلي به امنيت ملي منحصر در بعد نظامي گري بوده است. اما در نگرش جديد به امنيت ملي بعد نظامي گري كمرنگ تر شده و ابعاد ديگري از امنيت، اهميت و جلوه ي بيشتري يافته است. (11)
از جمله ابعاد غيرنظامي - كه مدنظر استراتژيست ها و سياست گذاران دولت ها و كشورها قرار دارد - مي توان به آسيب پذيري اقتصادي، محدوديت هاي اكولوژيكي، چند پارگي قومي و گروهي، كشمكش هاي طولاني اجتماعي و مكانيزم هاي نامناسب در مواجهه با مشكلات اجتماعي نام برد كه هريك جداگانه تهديدي جدي براي كشورها به شمار مي روند. (12)
در نگرش جديد به امنيت، تغيير چهره امنيت از ملي به فراملي و جهاني نيز به چشم مي خورد كه جنبه تبييني آن مدنظر است (13) ‌و يك عنصر جدي در تصميم گيري ها به شمار مي رود. از مؤلفه هاي داخلي امنيت - در بعد ايجابي - مي توان از تأثير خانواده، ارزش ها، احوال ديني، توجه به فضايل اخلاقي، حرمت اموال و مالكيت مردمي؛ توجه به هم نوعان و صله رحم، امر به معروف و نهي از منكر و... نام برد. (14)
در اين ميانه، عده اي هنوز نسبت به امنيت نظامي مواضعي سخت گيرانه و افراطي دارند و با توجه به محدوده ي فكري خويش چنين استدلال مي كنند كه امنيت ملي بايد به دفاع نظامي در مقابل حملات خارجي محدود باشد و آنها هنوز بر روي تجديد ساختار نيروها و تهيه فهرست جديدي از دشمنان تأكيد مي نمايد. (15) در مقابل، عده اي به نفي بعد نظامي امنيت مي پردازند و معتقدند امروزه بُعد اقتصادي جاي بعد نظامي را در مقوله امنيت ملي گرفته است. اينان امنيت اقتصادي را تنها بُعد حياتي امنيت مي دانند و سنتيترين محور امنيت يعني امنيت نظامي را نفي و انكار مي نمايند. (16) در ميانه ي گروه دوم گرايش معتدل تري نيز وجود دارد كه منكر اهميت بعد نظامي امنيت نيست، بلكه نيروي نظامي را مبتني بر پاسگاه و توان اقتصادي مي داند. (17)
پس از ذكر اين مختصر از تاريخچه و گرايش هاي متنوع در حوزه ي امنيت ملي، پرسشي وجود دارد و آن اين كه : در دنياي امروز كه بعد نظامي امنيت تدريجاً از جنگ جهاني دوم به اين طرف در حال رنگ باختن است و جهاني شدنِ معيشت، فرهنگ، اقتصاد و سياست به عنوان يك احتمال جدي مطرح است آيا حضور سخن از امور نظامي و در ادبيات ديني آن - جهاد - چه ضرورتي دارد؟ و آيا نمي توان آن را از زمره ي مقولات و دستوراتي دانست كه ديگر امروزه كاربردي ندارد و به اصطلاح موضوع آنها فعلاً منتفي است؟ اصلاً در عصر انفجار اطلاعات و پيشرفت خيره كننده صنعت و تكنولوژي و رقابت علمي كشورها با يكديگر در اين حوزه ها، سخن گفتن از فعاليت ها و سازماندهي ها و صرف بودجه هاي كلان در امور نظامي و زنده نگهداشتن فرهنگ جهاد و شهادت چه معنايي جز جنگ طلبي مي تواند داشته باشد؟
در پاسخ بدين پرسش دو نكته قابل تأمل و تذكر است:
اولاً: درست است كه ما در حال ورود به اين دوران بي سابقه اي از لحاظ عدم امكان پيش بيني و برنامه ريزي براساس آينده نگري هستيم، ولي اين حقيقت نبايد موجب ركود و توقف و فلج شدن سياست ها و سياست گذاري هاي كلان شود. در عصر جديد و دوران پر تنش و پر جست و خيزي كه هوش از سر آدميان ربوده، و آنها را از تصميم گيري و تدبير سريع و بهنگام در مقابل حوادث و پديده هاي متنوع و پيچيده باز داشته است، ملت ها و دولت هايي جام نجات و جرعه ي موفقيت و پيشرفت را سرخوشانه مي نوشند كه به درك پويايي مجموعه ي تازه روابط جهاني نايل آيند و تحليل هاي بديع و نگاه هاي جديد و ابتكاري داشته باشند (18) و بيشتر از پيش بيني به درك پيچيدگي ها و چند ضلعي بودن پديده ها و مشكلات توجه ويژه مبذول دارند؛ يعني از يك دكترين غيرپويا و ثابت به سوي برنامه ريزي هاي متنوع برحسب نوع تهديد و تأكيد بر تصميمات سريع براي نيروهاي تحت برنامه خويش گرايش يابند. (19)
ثانياً: يك نگاه كلي و گذرا به تاريخ معاصر و اتفاقات و حوادث پيرامون، ما را به اهميت و جايگاه بعد نظامي امنيت بيش از پيش رهنمون مي كند كه شواهد ذيل فقط به عنوان نمونه بيان مي شود:
1. كشور آمريكا و ابعاد نظامي - امنيتي آن: امريكا بزرگ ترين جنگ افروز دنياي جديد است كه هيچ كشور و حكومت مستبدي ياراي برابري با جنگ طلبي هاي او و دولت مردان مغرور و خود شيفته اش را ندارد.
البته ضرب المثلِ « قدرت، فساد مي آورد » در مورد آنها صادق است، زيرا ادعاي ابرقدرتي به آنها توهّم سلطه و چيرگي بر كشورهاي مخالف يا دشمنان فرضي را داده است. البته يكي از تئوري ها و چشم اندازهاي اميدواركننده ي شكست و فروپاشي ايالات متحده امريكا را همين خصوصيت جنگ طلبي تشكيل مي دهد. از يك طرف بودجه ي كلان جنگي و نظامي امريكا كه افزون بر 600 ميليارد دلار مي باشد. از طرف ديگر آمار بالاي سربازان امريكايي در ليست متنوعي از كشورها همچون بوسني، آلمان، مقدونيه، پاناما، ژاپن، آلباني، مغولستان، روندا (20) و اخيراً بيش از صد هزار سرباز در عراق يا تعداد بالاي نظاميان در افغانستان را مي توان نام برد. هم چنين اقدامات اخير امريكا به خصوص بعد از حملات 11 سپتامبر قابل اشاره است كه گويي مجوز هرگونه تعرض و تجاوز را در پوشش عنوان تروريست يا محور شيطنت به هر كشوري كه امريكا احساس خطر كند بدان ها مي دهد كه آخرين آن - كه تا ابد ننگي براي بوش و همفكرانش در كاخ سفيد به شمار مي رود - حمله به عراق به عنوان از بين بردن سلاح هاي هسته اي و سرنگوني دولت صدام صورت گرفت كه طبق آمارهاي رسمي - علي رغم صدها ميليارد هزينه و چندين هزار كشته امريكايي- حدود بيش از 650000 هزار عراقي را از تيره ها و اقوام و مذاهب گوناگون عراق به كشتن داده است و به صورت مستقيم يا غيرمستقيم چندين ميليون بي خانمان و آواره و بي سرپرست و نيازمند و... ايجاد كرده و علاوه بر همه ي اينها به مأمن امني براي تروريست ها و شعله ور كردن آتش جنگ هاي فرقه اي و مذهبي تبديل شده است كه بعيد است تا ساليان دراز و طولاني لكه ي ننگ و سياه آن از دولت مردان و نظام امريكا پاك و بر مردم عراق بدل به روشني و آباداني گردد.
آخرين نمونه در مورد امريكا برنامه نظامي امريكا به نام « اقدام فرادستانه » است كه هويتي كاملاً نظامي دارد و برنامه سال 2010 ميلادي امريكا براي تدارك چارچوب جهاني نبردهاي آينده است كه با هدف تفوق هوايي - اطلاعاتي، حمله جهاني، هدف گيري دقيق و منسجم و حمايت آني در نبرد صورت مي گيرد. (21)
2. رژيم اشغالگر قدس: يكي از نمونه هاي بارز تهديدهاي امنيتي - نظامي در عصر حاضر كه براي دنياي اسلام به صورت عام و براي جمهوري اسلامي به صورت خاص وجود دارد رژيم صهيونيستي اسرائيل است كه در آغازين روزهاي اشغال تا به امروز به آوارگي صدها هزار تن مسلمان فلسطيني منجر شده است؛ دائماً به رجزخواني عليه جهان اسلام مي پردازد؛ تهديدكننده سرزميني و جغرافيايي دنياي اسلام است؛ انديشه كثيف و آلوده ي از نيل تا فرات در رأس اهداف استراتژيك و آرمان هاي مذهبيِ آن دولت غاصب قرار دارد و درگيري مستقيم نظامي با لبنان و سوريه و از همه مهم تر با فلسطيني هاي دست خالي و اميدوار به ياري دنياي اسلام جزء اقدامات روزمره آنان است و آمار شهداي فلسطيني و جنايت كاري ها و خباثت رژيم صهيونيستي جزء اخبار لاينفك و ثابت رسانه هاي چند ساله ي اخير است.
در مورد جمهوري اسلامي ايران مي توان از تعارض جدي و ماهوي رژيم صهيونيستي با انقلاب اسلامي (22) سخن گفت و از سناريوي چند ساله ي اخير اسرائيل در مورد حمله نظامي به تأسيسات هسته اي ايران و دشمني بي پرده و لجام گسيخته آن غاصب دوران ها با كشور عزيزمان ايران پرده برداشت.
3. آزمايش هاي هسته اي در دوران جنگ سرد و حتي امروزه ميان هند و پاكستان و تلاش آشكار و پنهان ديگر كشورها براي دست يابي به سلاح هسته اي.
4. كودتاي نظامي ارتش و براندازي حكومت ها از جمله در پاكستان و اندونزي.
اين نمونه ها و ده ها نمونه ي ديگر - كه به خاطر محدوديت از آنها صرف نظر شد - همگي به درستي و روشني نشانِ اهميت به سزاي مقوله نظامي امنيت ملي به شمار مي روند و نمي توان به بهانه اهميت يافتن و برجسته شدن ابعاد ديگري از امنيت ملي از بعد نظامي صرف نظر كرد. به خصوص در مورد ايران در عصر جديد و بعد از انقلاب اسلامي تذكر اين نكته ضروري است كه: انقلاب ايران با اهداف، آرمان ها و ادبيات خاص خود به عنوان مانعي جدي بر سر اهداف امپرياليستي امريكا و ليبراليستي غرب به شمار مي رود. اين جهت عاملي است تا آنها در صدد ضربه زدن به هر صورت ممكن به اين كشور و نظام اسلامي آن باشند.
اين ضربه ها طبعاً در مورد نقاط ضعف و سستي نظام قرار دارد و ضعف در هر بعدي موجب هدف قرار گرفتن از آن زاويه مي شود لذا ضعف نظامي و نيروهاي امنيتي يكي از ابعادي است كه در صورت ناتواني و عقب ماندگي كشور در آن بعد، بدون ترديد آماج حملات و تهاجمات دشمن از بعد نظامي مي شود كه مي تواند امنيت ملي را از اين بعد لرزان و در پايه هاي نظام ايجاد تزلزل بنمايد. و از طرفي قوت و توان مندي در اين جهت موجب افزايش اقتدار ملي مي شود و دشمن را در سوداي گزينه هاي ديگري فرو مي برد. البته پيشرفت همه جانبه نظام اسلامي نياز به نگرش جامع و همه جانبه نگر دارد كه با لطف الهي و تدبير داهيانه رهبر معظم انقلاب و همكاري و تعاون ملت ايران چشم انداز جديدي فراروي بيست ساله ي آنان گسترده شده است.

امنيت و جهاد در عصر انتظار

جهاد يكي از فروعات مهم ديني به شمار مي رود و در آيات بسياري از قرآن كريم بدان اشاره شده است. بخشي از آيات قرآن كريم به اصل تشريع حكم جهاد در صدر اسلام مرتبط است و نشان مي دهد كه پيش از آن، حكم جهاد و قتال ممنوع بوده است. آياتي از قبيل « أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ » (23). در اين آيه شريفه ي فوق، جهاد منوط و مرتبط به مورد قتال واقع شدن ( يقاتلون ) قرار داد، اما در آياتي كه بعد از اين آيه نازل شده به وجوب پيش دستي به جهاد اشاره دارد و درواقع تشريع كننده جهاد ابتدايي است مانند: « کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ » (24). در آيات بسيار ديگري به اصل جهاد و مجاهدان در راه خدا اشاره دارد و اجر و مرتبت والاي ايشان را گوشزد مي كند و مؤمنان را به حضور در ميادين جنگ تشويق مي كند: مانند: « وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ‌ » (25) يا دستور خداوند بر تشويق مؤمنين به مبارزه مانند: « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ » (26) يا فضيلت بالاي مجاهدان در راه خدا مثل: « فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً » (27)؛ يا مؤمنِ مهاجرِ مجاهد را داراي برترين درجه نزد خدا شمردن مثل: « الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ » (28) و آيات بسيار ديگري كه درباره ي جهاد در قرآن كريم آمده است. جهاد يكي از اصول مسلم اسلامي است كه هيچ ترديدي در آن راه ندارد و شهادت در راه خدا، شهود و قرب اين بنده ي خاكي را به درگاه عرش الهي به دنبال دارد. يكي از احوال اسلامي كه امروزه مورد انكار و شبهه ي دشمنان و منكران دين خدا و حقيقت ستيزان حقيقي قرار گرفته همين اصل مسلم اسلامي است و بلكه دستگاه هاي تبليغاتي و بنگاه هاي خبر پراكني آن را به عنوان يكي از مظاهر تروريسم به دنيا معرفي مي كنند و درصدد خدشه كردن در چهره نوراني اسلام هستند و از آن بالاتر دين اسلام را دين شمشير معرفي مي كنند كه به جاي احترام به آزادي عقيده و انديشه و بيان، مردمان بسياري را مجبور به پذيرش اين دين كرده است. در مقابل، دولت ها و حكومت هاي آنها به هرگونه ظلم تعدي و تجاوز نظامي كه اراده كرده باشند مبادرت مي ورزند و با ادعاهاي وارونه و مبانيِ سست و با اتكاي بر امپراتوري رسانه هاي خويش قصد توجيهگري اين اقدامات زشت و تيره ي خود را دارند؛ غافل از آن كه ملت هاي دنيا روز به روز به دريافت هاي تازه تري از حقيقت سياه و چهره ي كريه آنها پي مي برند. طرفه آن كه جهاد به عنوان يكي از ضروريات ديني همواره مورد بدفهمي و سوءظن و غرض ورزي دشمنان يا نادانان بوده است و امروزه شبهه زدايي از احكام نوراني اسلام يكي از ضروريات است كه البته متفكران و انديشمنداني چون شهيد مطهري بدان پرداخته اند. (29)
ادعاي اين مقاله اين است كه اين فروع ديني همچون فروعات ديني ديگر منوط به عصر حضور معصوم ( عليه السلام ) نيست و در همه عصرها و زمان ها اعم از غيبت و حضور به عنوان يكي از اصول زنده و پوياي اسلامي حضور و بروز داشته و دارند.
اين مدعا در دو بعد تئوريك و عيني - تاريخي قابل اثبات است كه اجمالاً به هردوي آنها مي پردازيم:
بعد اول: در بعد تئوريك و براي اثبات حضور جهاد به عنوان يكي از عناصر مهم و قابل توجه فكر شيعي به جست و جوي بحث در موطن و موقفِ « آموزه جهاد » يعني در فقه شيعه و نظريات فقها مي پردازيم. در كتب فقهي يكي از مباحثي كه در همه ي ادوار تاريخي مطرح شده است و يك كتاب فقهي مستقل و مختص به خود دارد، مبحث جهاد است كه مباحث متنوعي را از قبيل ا قسام جهاد و گونه هاي آن، اشتراط اذن امام معصوم ( عليه السلام ) احكام متنوع و گوناگون دشمنان، انواع جنگيدن و مبارزه، حكم كودكان و زنان در جنگ، مرابطه و مرزداري عقدامان و صلح، غنيمت و در بعضي كتب فقهي مبحث امر به معروف را نيز دربرمي گيرد. صرف نظر از احكام و حواشي پيشيني و پسيني جنگ و جهاد، قسمت موردنظر مقاله، اثبات شرعيت و بلكه ضرورت جنگ و جهاد در عصر غيبت و انتظار امام عصر ( عليه السلام ) است كه مي توان در بحث اقسام جهاد آن را جست. گفتني است - همان گونه كه گذشت - امنيت در گذشته هاي دور از جهت معاني منحصر در بعد نظامي بوده است و امروزه - علي رغم پيشرفت ها و فناوري هاي مدرن - هنوز جايگاه نظامي امنيت محفوظ و اقتدار نظامي يكي از ابعاد عمده امنيت ملي به شمار مي رود.
تقسيم بندي هاي گوناگون براي جهاد وجود دارد و كتاب هاي فقهي در اين زمينه يك رأي واحد ندارند ولي آنچه كه در مورد قبول همگان است تقسيم جهاد به دو دسته ابتدايي و دفاعي مي باشد:

جهاد ابتدايي:

بخش عمده ي « كتاب الجهاد » اختصاص به جهاد ابتدايي دارد. جهاد ابتدايي در مورد دو دسته كفار و يك دسته از مسلمانان تحقق دارد: يكي كفار داراي دين و آيين همچون يهود و نصاري و مجوس كه پيش از هر كاري دعوت به آئين اسلام مي شوند؛ گروهي كه به آئين اسلام تسليم نشوند « كافر ذمي » نام دارند. اگر به شرايط ذمه و احكام كافر ذمي التزام داشته باشند كه با آنها كاري نيست ولي گروهي از احكام ذمي تخطي نمايند محكوم به قتل و مبارزه مي شوند.
دسته دوم كفار كه جهاد ابتدايي در مورد آنها وضع شده است، اصناف ديگر كفار - به استثناي موارد فوق - مي باشند با اين تفاوت كه احكام ذمي بدانها تعلقي ندارند و در صورت عدم پذيرش پس از دعوت، جهاد و پيكار با آنها بر مسلمانان واجب است.
اما آن دسته از مسلمانان كه ظاهراً جهاد ابتدايي در مورد آنها صادق است « بغاه » يا « اهل بغي » ‌است.
البته ممكن است جهاد در مقابل بغاة دفاعي نيز باشد. آن گونه كه از آيه ي 9 سوره ي حجرات برمي آيد باغي به گروهي مي گويند كه برخلاف امام عادل و اصلاح او سركشي كند و حاضر به تسليم در مقابل امام عادل نباشد - اعم از اين كه با گروه ديگري از مسلمين درگير باشد و حاضر به پذيرش ميانجي گري امام معصوم ( عليه السلام ) نباشد يا اين كه خود مستقيماً عليه امام عادل خروج كند. (30) البته برخي چون شيخ طوسي محارب و مفسد في الارض را نيز در كتاب الجهاد آورده اند (31) و برخي ديگر آن را از عناوين جهاد شمرده و به جهت سلب امنيت اجتماعي، وظيفه ي برخورد با آنها را بر عهده ي حكومت مي دانند (32) و همين را دليل بر عنوان جهادي محارب گرفته اند اما عموم فقها آن را جزء مباحث حدود آورده اند (33) و دست كم از جهت مجازات محارب كه قتل و اعدام و قطع دست و پا و تبعيد است ربطي به جهاد مسلحِ مصطلح ندارد.
بعد از اقسام چندگانه جهاد ابتدايي بحثي كه وجود دارد اين است كه تقريباً عموم اين اقسام جهاد را منوط و مشروط به اذن امام معصوم ( عليه السلام ) مي دانند. پس اساساً بحث از آن امروزه و در عصر غيبت نبايد كاربردي داشته باشد و نمي تواند به عنوان يكي از پارادايم هاي امنيتي شيعه مطرح شود؟ پاسخي كه مي تواند به عنوان يك احتمال جدي مطرح باشد اين كه فقهاي عظام - رضوان الله تعالي عليهم - با همه ي تلاش و كوشش بي نظير و بي دريغ شان در راستاي استنباط احكام الهي از آن جا كه بسط يد نداشته و قدرت كافي در اجراي احكام اسلامي و شرايع فقهي نداشته اند و از يك حكومت ديني قدرتمند نيز محروم بوده اند طبعاً مسير استنباطي ايشان به تناسب ضرورت ها و نيازهاي حكومتي نبوده است و قسمت و سوي آن بيشتر به سوي نيازهاي فردي مقلدان بوده است. اگرچه احكام فقهي دائماً‌ در همه ادوار تاريخي آن در حوزه ي قضاوت و حدود و ديات و... كه تقريباً نيازمند ضمان اجرايي است - نيز مطرح و مباحث مستوفايي صورت گرفته است ليكن لااقل در عصر جديد و برپايي حكومت ديني مي توان از تغير در موضوعات و استنتاجات و دست آوردهايي با همان ضوابط فقه جواهري سخن گفت كه تأمين كننده ي نيازهاي امروز حكومت شيعي عصر انتظار نيز باشد. به عنوان شاهد اين ادعا مي توان از رويكردهاي جديد در فلسفه سياسي نظام اسلامي و جايگاه نوين جهاد به عنوان يكي از اركان و اجزاي جدايي ناپذير آن، چنين ايده اي را باز جُست. (34)
شاهد ديگر تغيير فتواي بعضي عالمان و محققان معاصر در اين مقوله است كه شرط جهاد را به حضور امام معصوم ( عليه السلام ) نفي و انكار نموده و ادعاي خود را به ادله اي مستظهر كرده اند؛ از جمله آن كه در روايات، جهاد مشروط به امام عادل شده و امام عادل در مقابل امام جائر قرار دارد، لذا امام عادل اعم از معصوم ( عليه السلام ) يا نائب خاص و عام معصوم است. (35) دليل ديگر آن كه اگر بر فرض، مشروعيت جهاد را منحصر در امام معصوم ( عليه السلام ) يا نائب خاص او بدانيم، ادله ولايت فقيه بر دليل انحصار، حكومت دارد، زيرا ادله ولايت فقيه حاوي جانشيني فقيه در جايگاه معصوم در حوزه ي امر و نهي و ولايت است (36)؛ لاجرم بايد اذن فقيه جامع شرايط ولايت در عصر غيبت را چون امر امام در مشروعيت جهاد و وجوب آن نافذ دانست.
در پايان اين بخش، فتواي مقام معظم رهبري در اين زمينه جالب توجه است:
جواز حكم كردن به جهاد ابتدايي براي فقيه جامع شرايطي كه ولي امر مسلمين است اگر مد آن مصلحتي ببيند بعيد نيست بلكه قول اقوي همين است. (37)
اين فتوا غير از جنبه فقهي و تئوريك آن مي تواند يكي از مصادر و منابع مهم سياست گذاران و مديران امنيت ملي كشور باشد تا در موارد نياز و با رأي ولي امر، به عنوان يك گزينه جدي استفاده لازم را از آن ببرند.

جهاد دفاعي:

قسم دوم از جهاد است كه بين مورد اجماع علماي شيعه است. اين حكم با طبيعت همه موجودات عالم تناسب دارد، زيرا در عالم طبيعت همه ي موجودات ذي روح از يك گارد دفاعي در مقابل تهاجم بيگانه برخوردارند و اين يكي از سنن جاري در نظام طبيعت است. در نظر مرحوم صاحب جواهر ( رحمه الله ) دفاع در صورتي واجب است كه ترس از بين رفتن كيان اسلامي يا استيلاي كفار بر بلاد اسلامي وجود داشته باشد. در اين صورت توقفي بر حضور امام ندارد. جالب تر آن كه توقف بر كساني كه مقصود جنگ هستند نيز ندارد و جهاد بر مسلمانان به ترتيب « اقرب والاقرب » ‌واجب است. (38) معناي اين حكم اين است كه اگر به يكي از كشورهاي اسلامي ( فقط شيعي ) كفار و مشركان حمله ور شوند بر همه ي مسلمانان، دفاع از آن كشور جنگ زده واجب است و اگر كشورها و ملت هاي اسلامي نزديك آن كشور به همياري نشتابند بر مسلمانان نقاط دورتر، حضور در صحنه جنگ و دفاع از آن كشور واجب است. شهيد اول در حكمي ديگر مي فرمايد: « اگر ترس بر كيان اسلامي باشد جهاد [ دفاعي ] حتي همراه سلطان جور به صورت اختياري جايز مي باشد. » (39)
- بدين حكم بلكه وجوب آن فقهاي ديگري چون صاحب جواهر هم فتوا داده اند. (40) مرحوم امام - رحمه الله عليه - از حوزه ي دفاع حكمي مختص به خود و متناسب با نيازهاي امروز مسلمانان دارند كه توجه به آن موجبات عزت بيش از پيش اسلام و مسلمانان و تأمين كننده امنيت آنان در همه عرصه ها مي باشد. ايشان در تحريرالوسيله مي فرمايد: « اگر ترس حوزه اسلام از استيلاي سياسي و اقتصادي كه منجر به اسارت سياسي و اقتصادي و وهن اسلام و مسلمانان باشد، دفاع با وسايل مشابه و مقاومت منفي مثل ترك خريد وسايل و استعمال آن لازم و هرگونه مراوده و معامله حرام است. » (41)
درباره ي جهاد و اقسام آن نيز دستورهاي ديني ديگري نيز وجود دارد كه هر آينه تأمين كننده امنيت جامعه ديني و اسلامي مسلمانان است. مسلماً در كتاب الجهاد باب مبسوطي به نام مرابطه و مرزداري وجود دارد كه داراي فضيلت فراواني است و در عصر غيبت هم حتي اين فضيلت وجود دارد (42). نمونه ديگر كه از حواشي كتاب الجهاد به شمار مي رود وجوب آمادگي دائمي نيروهاي مسلح براي جنگ با دشمنان خداست كه به دنبال خود ترس و خودداري دشمن از انديشه ي تعرض را به دنبال دارد و مستند قرآني آن اشعار و آرمان نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به شمار مي رود: « و أَعِدُّوا لَهُمْ ما استَطَعتُم مِنْ قُوَّهٍ... ».
روشن است كه اين احكام اسلامي تا چه اندازه مي تواند تأمين كننده ي امنيت جامعه اسلامي باشد و در عصر غيبت و انتظار امام عصر ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) اين اصول و مباني - كه مستند به وحي و فرمان الهي است - بايد با ملاحظات عصري و اقتضائات زمانه نصب العين انديشوران و سياست ورزان مسلمان باشد تا در گرو آن به آرمان جامعه ي امن شيعي و اسلامي دست يازيد و در پرتو امنيت به دست آمده زمينه آماده سازي فرد و جامعه را براي حضور امام غائب ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) فراهم كنيم.
بُعد دوم: در نگاه اول ممكن است اين انديشه به ذهن تبادر كند كه بعد از عصر غيبت امام عصر ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) شيعيان هيچ حركت جهادي انجام نداده اند و فقط جهاد در ركاب امام زمان و حضور حضرت، مد نظرشان بوده است.
اما در تاريخ نمونه هاي نقض بسياري وجود دارد كه اين ادعا را به چالش مي كشد. از نمونه هاي برجسته آن مي توان به رساله هاي جديد علما در سده ي اخير اشاره كرد، (43) يك مورد حمله هاي چند باره روسيه به ايران و اشغال مناطقي از آن در دوره ي فتحعلي شاه است. با شروع جنگ هاي مزبور و تحميل شكست هاي اوليه به ايران، شاه و وليعهد - عباس ميرزا - و قائم مقام فراهاني به فكر ياري گرفتن از نيروي معنوي علما افتادند تا با صدور فتواي جهاد سرنوشت جنگ را تغيير دهند لذا فتحعلي شاه، قائم مقام را به سوي علما گسيل داشت تا فتواهايي از ايشان بر لزوم جهاد، عليه دشمنان اسلام بگيرد. در پاسخ مثبت به درخواست فتحعلي شاه بسياري از مراجع و علما، چون ميرزاي قمي، شيخ جعفر نجفي ( كاشف الغطاء ) و سيدمحمد مجاهد فتوايي در خصوص وجوب جهاد ايرانيان تحت رهبري شاه بر ضد روس ها صادر كردند.
اين جنگ ها در سال هاي 1228 و 1241 ( ‌ه.ق ) رخ داد و فتاواي علما بر ضرورت جهاد در هر دوره فعال تر از دوره گذشته ادامه داشت. صدور اين فتاوا و حضور چشم گير خود علما در اين صحنه هاي نبرد، موجب پيروزي هاي چشم گير سپاه ايران گرديد؛ اگرچه به علت ضعف فرماندهي و شئون نظامي ايران اين پيروزي ها ادامه نيافت، ولي به نقش علما در رهبري ملت بعد تازه هاي بخشيد.
صرف نظر از مشروطه و مجاهدت هاي علما براي برقراري مشروطه، در سده ي بعد در حدود سال هاي 1327 تا 1329ق تجاوزات روس ها به ايران از سر گرفته شد. غير از فعاليت هاي جنبي علمايي چون آخوند خراساني و شيخ عبدالله مازندراني در تلگراف به امپراتوري روس و شكايت نامه به دولت هاي فرانسه و انگليس و آلمان و تلگراف هاي متعدد به علماي ايران، مجلس، وزارت خانه و... و پس از اولتيماتوم روس ها و سلسله اي اقدامات پراكنده ديگر، اين بار خود دست به كار شدند و چون گزارش تعديات روس ها - كه تا قزوين پيش آمده بودند - به دست آخوند خراساني رسيد بي درنگ فرمان جهاد عليه آنان را صادر كرد و عزم حركت به طرف ايران و فرماندهي جهاد عمومي و ملي را در انديشه داشت، اگرچه به خاطر فوت مرحوم آخوند اين كار به انجام ظاهري خود نرسيد و از فعاليت جهادي مرحوم آخوند و علماي هم عصر خود هم چون شيخ عبدالله مازندراني، ميرزاي محمد تقي شيرازي، شيخ الشريعه اصفهاني، سيد ابوالحسن اصفهاني و... را به خوبي نمايان مي سازد.
جنگ جهاني اول نيز فرصت ديگري بود تا علما و آيات عظام شيعه به فتوا و بلكه عزيمت به جبهه هاي نبرد با دشمناني كه ترس تسلط آنها بر اجتماع اسلامي بود بپردازند. در اين جنگ سيدمحمد طباطبائي فرزند آية الله سيدمحمد كاظم طباطبائي يزدي به شهادت رسيد و موجب تبعيد جمعي ديگر از علما مانند سيدمحمدتقي خوانساري به هندوستان گرديد. در جنوب ايران نيز علماي ديگري در مقابل تجاوزات دولت انگليس و تصرف بوشهر ايستادگي كردند. (44)
دفاع مقدس در مقابل رژيم بعث عراق و دلاورمردي هاي مردان اين مرز و بوم نيز با برگ زرين ديگري از جهادگري ها و جانفشاني هاي برآمده از غيرت ديني غيورمردان ايراني است كه چشم طمع هر دشمن متجاوزي را از انديشه استيلاي بر ايران اسلامي بازداشته و به بركت خون شهداي گران قدر و حماسه هاي آنان، امنيتي پايدار در گرو اين اصل اصيل اسلامي براي كشور به دست آمده است.

امنيت و جهاد در پرتو انتظامي

در روايات ويژگي هاي فراواني براي هنگامه ي ظهور حضرت آمده است كه مواردي از آنها در ذيل مي آيد:
امام عصر ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) زمين را پر از عدل و داد مي كند بعد از آن كه از ظلم و جور پر شده بود، حضرت با دشمنان خدا به جنگ مي پردازند و زمين را از هر شرك و ظلم و ستمي پاكيزه مي كنند، حكومت پادشاهان ستمگر را از بين مي برند، از دشمنان خدا و رسول ( صلي الله عليه و آله ) و اهل بيت ( عليهم السلام ) انتقام مي گيرند، با شمشير قيام مي كنند. (45)
روايات بسيار ديگري در ويژگي هاي پرچم حضرت و آنچه بر آن نقش بسته است يا لشكركشي هاي گسترده حضرت و جنگ هاي پيوسته اي كه تا تثبيت حكومت حضرت و پاك شدن زمين از لوث كفر و شرك و نفاق ادامه مي يابد، آمده است. اينها همه نشان يك چيز است و آن اين كه ابتداي ظهور حضرت مقارن با يك جنگ و جهاد بي نظير جهاني است كه تمام اقطار عالم را فرا مي گيرد و تمام مردم جهان را در دو لشگر حق و باطل جا مي دهد و رسيدن به آرمان شهر مهدوي راهي جز اراده و خواست الهي در مجراي جنگ و خونريزي ندارد و هركه از پذيرش حق سر باز زند، سرنوشتي جز مرگ و نابودي ندارد. لذا منتظر واقعي كسي است كه خود را براي ظهور حضرت آماده كند، ظهوري كه گام اول آن يك جنگ دراز مدتي است كه افراد بسياري در آن كشته مي شوند و يا به شهادت مي رسند و عطش منتظر براي ظهور امام عصر ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) فقط به خاطر بهره مندي از تنعم و آرامش و امنيت عصر حكومت جهاني حضرت نيست بلكه حاضر است براي برپايي اين حكومت از جان و مال و فرزندان خويش درگذرد و او نيز در سلسله انبيا و اوليا و صديقاني قرار گيرد كه با فدا كردن جان خويش آرزوي ديدن چنين روزگاري را داشتند و همه براي اعلاي كلمه حق و غلبه توحيد بر زمين مجاهدت ها كرده و اين شجره طيبه را آبياري نموده اند تا به دست آخرين حجت خدا، مردمان از شاخساران و ميوه هاي شيرين آن در جهت قرب حضرت حق كام برگيرند. شايد بعضي از رواياتي كه در حالات منتظران آمده است از همين جهت قابل فهم دوباره اي باشد و آن رواياتي است كه بر فضيلت آمادگي براي ظهور از بعد ادوات و ابزار نظامي دلالت دارد كه يك روايت به عنوان تبرك و نمونه تقديم مي شود:
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:
ليعدنّ أحدكم لخروج القائم و لو سهماً فإنّ الله تعالي اذا علم ذالك من نيّته رجوت لأن ينسي في عمره؛ هريك از شما براي خروج حضرت قائم ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) سلاحي مهيا كند هرچند كه يك تير باشد كه خداي تعالي هرگاه بداند كه شخصي چنين نيتي دارد اميدوارم عمرش را طولاني كند. (46)
در نتيجه، هر منتظر واقعي، آمادگي دائمي بيشتري براي جهاد خواهد داشت و هرچه آمادگي دائمي يك جامعه براي جهاد در جهت تعميقِ باورهاي مذهبي بيشتر باشد هر آينه آن جامعه امنيت و آرامش بيشتري به روي خود خواهد ديد. اين بُعد آمادگي جهادي براي انتظار مي تواند يكي از عناصر سازنده و دكترين مهدويت پيش از ظهور را تشكيل دهد كه براساس آن هرچه جامعه اي عطش بيشتري براي ظهور حضرت داشته باشد مردماني ايثارگر و فداكارتر خواهد داشت.
منابع :
1. قرآن كريم.
2. اسكينر و بادورا، « نيروهاي آينده و واكنش ايالات متحده آمريكا »، فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره ي مسلسل 14.
3. اي. آزرو اين مون، امنيت ملي در جهان سوم، ترجمه پژوهشكده مطالعات راهبردي، چاپ اول، انتشارات مطالعات راهبردي.
4. حقيقت، سيدصادق، مسأله شناسي مطالعات سياسي اسلامي، چاپ اول، نشر بوستان كتاب، قم.
5. حلي، جعفر بن حسن، شرايع الاسلام، الطبعة الاولي، نشر دارالزهرا، بيروت.
6. دهخدا، علي اكبر، لغت نامه.
7. رجبي، محمدحسن، رسايل و فتواي جهادي، چاپ اول، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
8. شاكري، سيدرضا، مباني اسلامي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران، فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره مسلسل 15.
9. الشبيب، ابوميثم، الجهاد، تقرير البحث آية الله محمدمهدي الاصفي، الطبعة الاولي، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
10. شمس، مرتضي، تهديدهاي نظامي امنيتي اسرائيل عليه ايران، ج 10، فصلنامه مطالعات راهبردي، پيش شماره دوم.
11. صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر في الامام الثاني عشر، الطبعة الاولي، نشر مكتبة المؤلف.
12. طوسي، ابوجعفر محمد بن حسن، النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي، نشر قدس محمدي.
13. عاملي، شمس الدين محمد بن مكي، الدروس الشرعيه، الطبعة الاولي، مؤسسه نشر اسلامي.
14. عطارزاده، مجتبي، « تأثير رويكرد جديد امنيت بر امنيت ملي ايران »، ج 10، فصلنامه مطالعات راهبردي، پيش شماره 2.
15. علي، جمال الدين حسن بن يوسف، تذكرة الفقهاء، الطبعة الاولي، نشر مؤسسة آل البيت لاحياء‌ التراث.
16. عميد زنجاني، عباسعلي، مباني انديشه سياسي در اسلام، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر.
17. فارسي، جلال الدين، سياست دفاعي راهبردي، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر.
18. كاووسي و صالحي، جهاديه، چاپ اول، نشر وزارت امور خارجه.
19. ماندل، رابرت، چهره متغير امنيت ملي، چاپ دوم، ترجمه و نشر پژوهشكده مطالعات راهبردي.
20. مراجع معظم تقليد، توضيح المسائل، چاپ دوم، نشر دفتر انتشارات اسلامي.
21. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، نشر صدرا.
22. منتظري، حسينعلي، دراسات في ولاية الفقيه، الطبعة الثانيه، المركز العالمي للدراسات الاسلاميه.
23. موسوي اصفهاني، سيدمحمدتقي، مكيال المكارم، ترجمه سيدمهدي حائري قزويني، نشر برگ شقايق.
24. الموسوي الخميني، روح الله، تحريرالوسيله، الطبعة الثالثه، نشر مؤسسه اسماعيليان، قم.
25. نجفي، محمدحسن ( صاحب جواهر )، جواهرالكلام، الطبعة التاسعه، دارالكتب الاسلاميه.
26. ولايي، عيسي، مباني سياست در اسلام، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1377.

پي نوشت ها :

1. امنيه: سرباز مأمور حفظ انتظامات و آرامش در طرق و شوارع و قومي و قصبات، ژاندارم، « لغت نامه دهخدا، ج 2، ص 2894 ».
2. فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره ي 15، سيد رضا شاكري، « مباني امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران »، ص 93.
3. ر.ك: رابرت ماندل ( ترجمه پژوهشكده مطالعات راهبردي )، چهره متغير امنيت ملي.
4. مؤلفات آزرو اين مون ( ترجمه پژوهشكده مطالعات راهبردي )، امنيت ملي در جهان سوم، ص 331.
5. همان، ‌ص 332.
6. همان، ص 335.
7. همان، ص 336.
8. همان، ص 339.
9. همان، ‌ص 11.
10. فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره ي 15، سيدرضا شاكري، ص 96.
11. همان، ص 93.
12. همان، ص 93.
13. همان، ص 104.
14. رابرت ماندل، چهره متغير امنيت ملي، ص 20.
15. همان، ص 73.
16. فصلنامه مطالعات راهبردي، پيش شماره 2، مجتبي عطارزاده، تأثير رويكرد جديد مفهوم امنيت بر امنيت ملي، ج 10، ايران، ص 101.
17. رابرت ماندل، چهره ي متغير امنيت ملي، ص 19.
18. همان، ص 79.
19. آزرو اين مون، امنيت ملي در جهان سوم، ص 13.
20. فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره ي 14، باري اسكينر و ويكتور بادورا ( ترجمه فرامرز ميرزاده )، « نبردهاي آينده و واكنش ايالات متحده ي آمريكا »، ص 529.
21. همان، ص 530.
22. فصلنامه مطالعات راهبردي، پيش شماره ي 2، مرتضي شمس، « تهديدهاي امنيتي اسرائيل عليه ايران »، ج 10، ص 172.
23. حج، آيه 39.
24. بقره، آيه 216.
25. آل عمران، آيه 169.
26. انفال، آيه 16.
27. نساء، ‌ آيه 95.
28. توبه، آيه 20.
29. ر.ك: مجموعه آثار شهيد مطهري، ج 20، ص 213 ( ‌قسمت جهاد ).
30. ابوميثم الشبيب، الجهاد، تقرير بحث آية الله محمدمهدي الآصفي، ص 128.
31. شيخ طوسي، النهايه، كتاب جهاد، ص 294.
32. ر.ك: ابوميثم الشبيب، الجهاد، ص 108.
33. ر.ك: محقق حلي، شرائع الاسلام، شهيد اول، الدروس الشريعه: علامه حلي، تذكره الفقهاء؛ شيخ حسن نجفي، جواهرالكلام؛ و ديگران...، كتاب الجهاد.
34. ر.ك: عميد زنجاني، مباني انديشه ي سياسي اسلام؛ عيسي ولايي، مباني سياست در اسلام؛ دكتر سيدصادق حقيقت، مسئله شناسي مطالعات سياسي اسلامي؛ جلال الدين فارسي، سياست دفاعي راهبردي.
35. حسين علي منتظري، دراسات في ولاية الفقيه، ج ؟، ص 118.
36. ابوميثم الشبيب، الجهاد، ص 71.
37. توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 639.
38. جواهرالكلام، ج21، ص 19.
39. شهيد اول، الدروس الشرعيه، ج 2، ص 30.
40. جواهرالكلام، ج 21، ص 47.
41. امام خميني ( رحمه الله )، تحريرالوسيله، ج 1، ص 486.
42. شهيد اول ( رحمه الله )، الدروس الشرعيه، ص 30.
43. ر.ك: محمدحسن رجبي، رسائل و فتاواي جهادي و كاووسي و صالحي، جهاديه.
44. ر.ك: كاووسي و صالحي، جهاديه، ص 5 تا ص 29.
45. ر.ك: صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ج 2، الباب الثالث، فصول 40، 38، 35، 26 و...
46. محدتقي موسوي اصفهاني، ( ‌ترجمه سيدمهدي حائري قزويني )، مكيال المكارم، ج 2، ص 569.

منبع مقاله :
مكارم شيرازي، حائري شيرازي و عميد زنجاني؛ مقاله ها خداداد سليميان... [ و ديگران]، ( 1387 )، گفتمان مهدويت: سخنراني و مقاله هاي گفتمان نهم، قم: مؤسسه بوستان كتاب ( مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميّه قم )، چاپ اول

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : پنج شنبه 9 ارديبهشت 1395برچسب:مهدی,حضرت مهدی,حکومت حضرت مهدوی,ویژگی حکومت حضر مهدی,جهادو امینت در عصر غیبت,انتظار,یوسف زهرا, | 9:24 بعد از ظهر | نویسنده : سربازان سایبری امام زمان(عج) |